در روزگاری‌كه گرمای هوا با خيلی چيزهای ديگر به‌صورت هم‌زمان و خودجوش بيداد می‌كند!
در روزگاری‌كه تن و بدن مردم در خيابان‌ها می‌لرزد كه نكند 1 تار موی‌شان بيرون بوده يا رنگ لاك‌شان خوشايند نباشد!
در روزگاری‌كه رئيس جمهور هر وقت حال كرد، دست به دوركاری می‌زند!
در روزگاری‌كه تيم ملی اميد ايران به تيم ملی اميد كشور بحران‌زده‌ی عراق 2 بر 0 می‌بازد!
در روزگاری‌كه هركسی كارش درست‌تر باشد، هر تيمی را كه بخواهد می‌تواند به آبادی‌اش ببرد!
در روزگاری‌كه پدر سابق ورزش كه مادر ورزش را به عزا نشانده بود، در هيئت رئيس سازمان اوپك، حتی روخوانی‌اش در حد اُپن دِ ويندوز است!
در روزگاری‌كه جمع كردن رای به هر قيمتی مباح می‌شود!
در روزگاری‌كه زمان ظهور امام زمانی كه طبق روايات قرار است جمعه باشد، شنبه اعلام می‌شود!
در روزگاری‌كه جن‌گيرها و رمال‌ها حرف اول و آخر را می‌زنند!
در روزگاری‌كه عطر رايحه‌ی خوش ِ خدمت كم مانده به بهترين برند عطر فرانسوی تبديل شود!
در روزگاری‌كه فلان متهم، معاون مالی ِ فلان اداره می‌شود!
در روزگاری‌كه ملاك خوبی‌ها با بدی‌ها عوض می‌شود!
در روزگاری‌كه همه‌ی متخصصين دنبال راهی برای جدايی ِ لاله و لادن هستند!
در روزگاری‌كه نماينده‌ی مجلس خبر حمله به استخر زنانه توسط اراذل و اوباش را اعلام می‌كند و مسئولين انتظامی انكار!
در روزگاری‌كه همه‌چيز آرام است و ما همگی خوشحاليم!
در قالب گروه‌های 10 تا 50 نفری به زن و دختر مردم تجاوز می‌شود و هيچی به هيچی!

پ.ن:
1/ آسمان تكيه به دستان تو دارد، عباس!
2/ حق بده چشم شود مات، تماشا داری ... آن‌چه خوبان همه دارند، تو يك‌جا دار‌ی!
3/ قصد كردم كه قضا گردانم ... هر نمازی كه نخواندم سوی‌اش!
4/ خيال روی تو را با بهشت عوض نكنم ... مرو به‌خواب كسی اين منم كه مشتری‌ام!