پردهدري!

اثر حسين صافي/ خبر آنلاين
زمانيكه گوشها بدون استفاده از سنگ و سوهان تيز ميشود، زمانيكه چشمها بدون استفاده از "چشم گشاد كن"* گشاد ميشود، زمانيكه لبهاي اينوري به گوش آنوري و لبهاي آنوري به گوش آنورتري دوخته ميشود، زمانيكه زمزمهها به نجوا و نجواها به پچپچ تبديل ميشود، زمانيكه لبها گزيده ميشود و دستها بهروي هم ميخورد، زمانيكه قيافهها حق بهجانب ميشود و بچههاي تازه بلوغ شده هم دم از مردانگي ميزنند، زمانيكه شنيدهها جاي ديدهها را ميگيرد و فضا براي صيد قزلآلاي تازه فراهم ميشود، زمانيكه لپها گل مياندازد و لبخندهاي شيطاني كارگر ميافتد، زمانيكه در دل ِ عدهاي از لذت قند آب ميشود، زمانيكه ...
آن زمان، زمانياست كه آبرويي به حق يا ناحق از كسي برده شده، ريخته شده يا هر چيز ديگري شده است.
زلف هر كسي با چيزي گره خورده است و مطمئنن زلف علي كريمي با حاشيه! از زمانيكه در فوتبال ايران طلوع كرد هميشه حاشيهساز بود. در ابتداي چهره شدناش، يك سال بهخاطر درگيري با داور مسابقه از ميادين فوتبال محروم شد. زبان سرخي داشت كه همواره سرش را تا مرز ِ به مو رساندن ميبرد اما بر بادش نميداد! تا اينكه در فصل جديد ليگ برتر با انجام مصاحبههاي مختلف بر عليه مدير عامل باشگاه متمول استيل آذين، بهنظر نگارنده استحقاق اخراج از تيماش را داشت، اما اخراج نشد!
سرانجام رمضان رسيد و كاري كه نبايد، شد و بر اساس شنيدهها بهدليل روزهخواري در ملا عام از اين باشگاه اخراج شد.
در اين ميان، سواي همهي بحثهاي فقهي و اخلاقي حرفي ميماند با آقاي آجرلو و خلاص!
آقاي آجرلوي عزيز؛ گيرم كه شما بعد از شنيدن تمام مصاحبههاي كريمي، عليوار همه را ناديده گرفته و او را كه بهحق و بر طبق قوانين مستحق اخراج از تيم بود، اخراج نكرديد! گيرم كه شما فقط بهدليل ارتكاب كريمي به روزهخواري در ملا عام و ناسزاگويي، او را اخراج كرديد! و 1000تا گيرم ِ ديگر! اما مگر در همين ديني كه بدان اعتقاد داريد و داريم، از بزرگاناش نشنيدهايد كه تا ميتوانيد پردهپوشي كنيد؟ تا ميتوانيد آبروي ديگران را ولو اينكه مسلمان هم نباشند حفظ كنيد؟ اينكه ريختن آبروي ديگران بهمنزلهي ريختن خونشان است؟ و ...
مگر آن داستان را نشنيدهايد كه شخصي خدمت حضرت امير ميرسد و ميگويد من زنا كردهام. تا 3 بار حضرت علي ميگويند انشاءالله كه دروغ ميگويي و آن شخص را از خود ميرانند؟! (چيزي نزديك به اين مضمون) شما كه 1000 بهانهي ديگر براي اخراج علي كريمي داشتيد. چرا براي اينكار از ناجوانمردانهترين روش استفاده كرديد؟! چرا "روزهخواري در ملا عام" را در بيانيهي باشگاه، قرمز و كلفت (بولد) كرديد؟ نميشد سر و تهاش را با چيزهايي مثل: تكرار بي انضباطي، مصاحبه عليه مديرعامل و ... هم بياوريد و بي سر و صدا اخراجش كنيد؟
باور كنيد اين رفتارها جز دينگريزي نتيجهي ديگري ندارد. باور كنيد ...
بديهي است از اتفاقاتي اينچنيني كه با آبروي ديگران در ارتباط است عدهاي كيفور ميشوند، اما اگر به اندازهي كافي لذت نبردهايد نگران نباشيد، هميشه ماجراي ديگري در راه است!
*وسيلهاي كه با آن چشم را گشاد ميكنند!
بي ربط:
بينند همه هلال و من ابرويات ... گــيرند همه روزه و من گيسويات
در دایره ی 12 مــــــــاهِ تمام ... يك ماه مبارك است، آن هم رويات
پ.ن:
1/ هست از پس پرده گفتگوي من و تو ... چون پرده برافتد، نه تو ماني و نه من!
2/ روزگارياست كه روزهداران كم و گرسنگان بسيارند!
3/ بيشترين چيزها را از كساني آموختم كه حرف و عملشان با هم نميخواند. خصوصن خودم!
4/ طبق معمول كامنتهاي سياسي، چي؟ ... آفرين ... تائيد نميشود!




1/ آسمان سینه ام را چون شمائی مشتری ست