نكنيد اين كارارو!

اثر آگوس ريجانتو آنتوني از اندونزي
همينطور به صورت ناغافل بايد به عرض برسانم، براي اينكه بتوان گفت كه از چه چيز ِ چه كسي يا چه جنسي خوشمان مي آيد يا نه، ابتدا به ساكن بايد آن چيز يا جنس را به درستي شناخت. آيا كسي هست كه بگويد من هر چيز يا كسي را به درستي مي شناسم؟ شايد باشد، اما شناخت آن چيزي كه مد نظر بنده است، حتي به چيزي فراتر از علم لدّني كه من در آن يد طولايي دارم نياز دارد!
مي گويند حتي خدا هم در عجب و شگفتي است از اين موجودي كه در اثر كم كاري و كمبود مصالح خلق كرده است!
چند روز قبل ضعيفه اي مرا به يك بازي وبلاگي دعوت كرد. ابتدا عرق شرم بر جبينم نشست و با خود گفتم: نكند بايد همچون بازي هاي جديدي كه مي دانيم و مي دانيد، از رنگ و ريا حرف بزنم! اما وقتي به اسم دعوت كننده دقت بيشتري كردم، متوجه خبط افكارم شده و با سروري مضاعف بر استجابت از دعوت همت گماردم. چرا؟ اين سوالي بود كه چندي قبل نيز دوستي مثل شما از من پرسيد كه در فلان بازي وبلاگي شركت مي كني؟ و جواب روشني چون اظهر من الشمس از من دريافت نمود. بلي، مگر مي شود فرصت هاي اينچنيني را به سادگي از دست داد؟!
پس سخنان بنده من باب ۱۰ چيزي كه با ساطع يا صادر شدن آن از ضعيفه جماعت، ناخشنود مي گردم را به گوش جان نيوش كنيد:
1/ ضعيفه بودن خود دليلي كافي است براي ناخشنودي!
2/ بي منطقي به طوريكه مي توانند در آن لحظه كه به اين حالت دچار مي شوند، شب را روز و روز را شب جلوه دهند و تو هم مجبور به پذيرش باشي!
3/ ضعيفه گاني كه با استفاده از رانتي كه خدا در اختيارشان قرار داده، امور دنيوي و اخروي خود را با سهولت به سرانجام مي رسانند. از دانشجويان نمره بگير از استاد گرفته تا آنهايي كه هيچگاه در رانندگي جريمه نمي شوند!
4/ آنهايي كه فكر مي كنند قويه جماعت همه چيزشان را خورده و تمام حقوقشان به تاراج رفته و برابري و ساير چيزهايي كه مساوات را به ارمغان مي آورد در موردشان به اجرا درنيامده. در يك كلام فمنيست مسلك ها!
5/ آن دسته كه به غير از زيبايي، شاخصه يا هنر ديگري ندارند و هميشه از تبخال به عنوان بزرگترين دشمن جامعه ي بشري ياد مي كنند!
6/ گروهي كه بعد از اولين قرارشان و در مسير برگشت به خانه، جلوي اولين مزون لباس عروس توقف كرده و براي دوخت لباس وقت مي گيرند!
7/ عده اي كه همواره تعدادي تخم مرغ با دستمالي سفيد زير چانه هايشان رويت مي شود و فكر مي كنند تنها دليل خلقتشان غر زدن بوده ولاغير!
8/ آن عزيزاني كه از تمام صفات خوب و بدي كه مي توان از حيوانات اكتساب نمود، گربه صفتي را برگزيده اند!
9/ آنهايي كه هنوز هم جوراب پاريزين استعمال مي كنند، اما نه تا حدي كه انگشت نماها ناخشنودم مي كنند!
10/ و در آخر آنهايي كه ارزش خود را ثمن بخسي مي دانند كه با ديدن رنگ تراول، دل در گرو ديگري مي بندند و با آرزوي خوشبختي در چشمانت خيره شده و به تو دروغ مي گويند!
پ.ن:
1/ من آن ياس ِ به خاك افتاده ي خشك از تبِ آهم ... كه هر كس مي رسد از راه، با پا مي بَرد راهم!
2/ خدا را شاكريم كه شما و آنهايي كه ما مي شناسيم از اين صفات مبرائيد و اند!
3/ براي نوشتن موارد فوق تا اونجا كه را داشت رعايت حالتون رو كردم. بريد و به جونم دعا كنيد!
4/ آن وقت كه توانستم، ندانستم. حالا كه دانستم، نتوانستم!
5/ دنيا وفا نداره ... وفا دنيايي داره!
6/ درحاليكه لازم نيست بگم 4 و 5 كاميون نوشته است، بايد بگم شركت در اين بازي خصوصن براي قويه جماعت الزامي است!
1/ آسمان سینه ام را چون شمائی مشتری ست