اثر آنجل بولیگان از مکزیک

رشته ای بر گردنم افکنده دوست ... می کشد هر جا که خاطر خواه اوست

از ازل همواره نزاع بین خوبی و بدی و خیر و شر در تمامی شئون زندگی انسان ها وجود داشته و تا ابد نیز ادامه خواهد داشت. رشته ای بر گردنمان از طرف 2 دوست بوده که یک سر آن از راست، به عنوان نماینده ی خوبی ها و سر ِ دیگرش از چپ، به عنوان نماینده ی بدی ها کشیده می شده، اما تا جائی که منجر به خفه گی مان نشود و سرانجام یک طرف بیخیال می شده تا لااقل عمر ما ادامه پیدا کند، به این امید که شاید برگردیم!
این بازگشت برای هر دو طرف معانی خاص خود را داشته که اگر نداشت، مطمئنن تا کنون ریق رحمت را سر کشیده بودیم!

بدون شک یکی از بزنگاه هایی که هر 2 دوستِ راستی و چپی بی صبرانه منتظر رسیدن آن و بازگشت ما به سویشان هستند، رمضان است!
در این ماه هر 2 دوست تمام امکانات خود را به میدان می آورند تا طرف مقابل را مایوس کرده و برنده ی میدان باشند و بیچاره گردن ِ ما! دعوا جای دیگری است و چون گردنی نازک تر از گردن ما نیافته اند رشته شان را بر آن افکنده و می کشند هر جایی که می خواهند! اما نباید از ذکر این نکته غافل بود که ما خود انتخاب کننده ی آن رشته هستیم و بس!

نخوردن و نیاشامیدن، سطحی ترین کار قابل انجام در این ماه است و بزرگ ترینش مقابله با خواسته هایی است که می توانیم اما نباید بخواهیم! اگر در این ماه همه جایمان روزه باشد، روزه دار بوده ایم و الا اگر مانند امثال من که خوشبختانه بی مانندم، همه جایمان روزه دار باشد الا همه جایمان، گاو وارد این ماه شده ایم و الاغ خارج!
با کمی سخت گیری باید بگویم که تا کنون بیشترین چیزی که در این حداقل 18 رمضانی که بر من گذشته نصیبم شده، همان کشیدن گرسنگی و تشنگی بوده و نکشیدن سیگار!
خوش بحال کسانی که در این ماه آدم بودن را در کنار سایر مناسک اش تمرین می کنند و در پایان به خود می بالند!
والسلام ...

پ.ن:
1/ من رشته ی محبت تو پاره می کنم ... شاید گره خورَد به تو نزدیک تر شوم!
2/ دشمن ما ضعف انسان هاست که متاسفانه نمی شه اونو با گلوله کشت!
3/ خداوند شبان من است، محتاج به هیچ چیز نخواهم بود!
4/ وقتی به مهمانی دعوت شدی تا آخر باید پایکوبی کنی!
5/ لب یار و لب جام و لب جوی و لب کشت ... به جهنم که قیامت نبرندم به بهشت!